اینجا کودکی مشغول ساختن قلعه شنی است. او قلعه ای میسازد از دیدنش لذت میبرد و بعد آن را خراب میکند و دوباره شروع به ساختن میکند. تاریخ جهان در اینجا به ثبت رسیده و رویدادهای مهم در این محل به وقوع پیوسته است. در اینجا زندگی مثل دیگ جادوگران در جوش و خروش بوده، در اینجاست که وزش باد زمانه را به نوسان درمیآورد. تاریخ ساخته و باز خراب میشود. ما با جادو میآییم و با فریب میرویم. همواره چیزی در کمین نشسته است تا جای ما را عوض کند. زیر پای ما سفت و محکم نیست. حتی روی شن هم نایستادهایم . ما خود شن هستیم.
«یوستین گردر»
- ۰ نظر
- ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۳