چرا من به جنگل و بیابان آمدم؟ از این رو نبود که آدمیان را عاشق بودم؟ اکنون خدای را عاشقم. آدمیان را دوست نمیدارم. انسان نزد من بسی ناقص است. عشق به انسان مرا تباه میکند.
- ۰ نظر
- ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۰۴:۰۳
چرا من به جنگل و بیابان آمدم؟ از این رو نبود که آدمیان را عاشق بودم؟ اکنون خدای را عاشقم. آدمیان را دوست نمیدارم. انسان نزد من بسی ناقص است. عشق به انسان مرا تباه میکند.
در عشق، یک نفر به اضافه ی یک نفر مساوی یک است.
ژان پل سارتر
بر عشق چو میچسبد عاشق ز چه رو خسپد
چون دوست نمیخسپد با آن همه مطلوبی
اما اکنون خدای را دوست می دارم، نه آدمیان را. آدمی نزد من چیزی ست بس ناکامل. عشق به آدمی مرا مرگ آور است.